سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الهی سینه ای ده آتش افروز

بسم الله

دوستی داشتم که هر وقت تلفن می زد به عمد آرام صحبت می کرد بعد از مدتی متوجه تعمدی بودن موضوع که شدم و علت را از او جویا شدم در پاسخ گفت علت این است که طرف مقابل که با من در حال صحبت است نیز بصورت نا خود آگاه آرام صحبت می کند و چون آرام صحبت می کند و چون آرام حرف می زند به علت عوامل نامعلوم گوشی را به دهانش نزدیک تر می کند و ... هزار و یک صغرا و کبرا برایم چید.

چند وقت پیش شنیدم که گوشی تلفن همین دوستم سوخته ، دیروز دیدمش و بعد از سلام و احوالپرسی و صحبت از هر دَری یاد گوشی سوخته اش افتادم و علت سوختن را جویا شدم ، دیدم که دومرتبه همان آَش است و همان کاسه و دومرتبه صغرا ، کبرا چیدن هایش شروع شد. بنده که چیزی از حرف هایش نفهمیدم ولی حالا حرف های او را برایتان می نویسم تا شما که اهل فضل و دانش هستید ، شاید سری در بیاورید و ما را هم از نا آگاهی به در بیاورید. حرف هایش را اینطوری شروع کرد که :

همانطور که می دانی من عاشق آرام صحبت کردن پشت تلفن هستم . نیّتم را فقط برای تو گفته ام که چیست.

اگر یادت باشد برایت گفتم که بخاطر این است که طرف مقابل هم بصورت ناگهانی و بدون اراده آرام صحبت می کند و ما حصل این آرام صحبت کردن نزدیک تر شدن به دهان طرف مقابل به تلفن است .

او می گفت : آخرین تماسی که با این گوشی بر قرار کردم با یار عزیزم بود که او در این تماس در شرایطی بود که نمی توانست بلند صحبت کند و می دانی که من هم عاشق آرام صحبت کردن هستم . وقتی که اینگونه صحبت می کرد از این طرف خط تلفن او را بوسه باران کردم و چون آهسته صحبت می کرد و گوشی به دهانش نزدیک تر بود گرمای وجودش را احساس می کردم و پس از این تماس بود که گوشی ام سوخت ، همانجا بود که فهمیدم گوشی بیشتر از خودم این گرما را حس کرده و حس گوشی بیشتر از من بوده و در اثر این گرما گوشی سوخته است.

بعد از این صحبت های دوستم به فکر افتادم و در دلم به یاد تو زمزمه کردم :

کِی می شود که من هم در گرمای وجود تو بسوزم.

الهی سینه ای ده آتش افروز       در آن سینه دلی ، آن دل همه سوز



کلمات کلیدی : گرمای وجود - گوشی - موبایل - سوختن - آرام - سوز - الهی
  • بایگانی