آب دریا را اگر نتوان کشید
نوشته شده به وسیله ی گرفتار در تاریخ 88/7/15:: 7:26 عصر
بسم الله
سلام
می گفت فلان مدیر برای رفاه حال مردم عزیز و گرانقدر وطن متحمل زجر و زحمات فوق العاده ای را تحمل کند
برای ابراز همدردی دوستان عزیز مقداری از این مشکلات زحمات و خلاصه بد بختی های بی شائبه ی این عزیز از خود گذشته را خدمت تان عرض کنم تا گوشه ای از سختی های این بزرگوار را هر چند ناچیز ، ولی خوب آب دریا را اگر نتوان چشید ... (خیلی کارها می شه کرد که آب دریا را نخواهیم بکشیم)
1. ماشین فکستنی (البته از نوع آخرین سیستم ) دارای راننده و پلاک ...
2. منزل محقر (البته از نوع مجلل و در موقعیت شهر) دارای تنی چند نگهبان برای حراست این مسئول ارزشمند
3. چند خدمت گذار به وطن (البته از نوع وظیفه) فقط از جهت ادای وظیفه نه به کشور که به نگهدارندگان کشور
4. و ...
البته زجریات و معذبات این عزیز خدمت کننده به وطن خیلی بیشتر از این است ولی به جهت قلب رئوف و زودرنج شما از ادامه مصائب این مسئول خودداری می کنیم و بقیه را به بعدها به شرط حیات موکول می نمائیم.
ته نوشت :
--------------------------
نمی دونم این قضیه جدیه یا شوخی ولی خودم یه چیز هاییش را یه جاهایی دیدم، که برای تداوم حیات خود و وبلاگ از ادامه معذوریم و به این وجیزه بسنده می نمائیم.
کلمات کلیدی : خدمت، ریاضت، زجر، وطن، مسئول دلسوز