گرفتار - گرفت یار

بمناسبت آخرین روز هفته بسیج
بسیج لشگر مخلص خداست
با عرض پوزش بابت درج این مطلب از کلیه مخالفان این مطلب:
 نیروی مقاومت بسیج با دستور حضرت امام خمینی بـرای حـفـظ نـظـام از دسـیـسـه های دشمنان داخلی و خارجی طیّ پیامی در 5 آذر 1358تشکیل شدو شاید بهترین جمله ای که در وصف این سازمان مردم نهاد می توان گفت ، همان کلام پیرجماران در مورد بسیج است که بسیج لشگرمخلص خداست.
و حال روی سخن با بعض از نیروهای این لشگر مخلص است که آیا تاکنون به این سخن بنیانگذار بسیج توجهی کرده اند یا نه ؟
آیا می دانید اخلاص چیست؟
آیا می دانید کار برای خدا یعنی چه ؟
آیا می دانید تهاجم فرهنگی چیست؟
آیا با شبکه های اجتماعی آشنا هستید؟
آیا می دانید بصیرت به چه معنایی است ؟
آیا می دانید چه موقع باید چه کاری انجام دهید؟
مسلمن نمی دانید که اگر می دانستید هیچ گاه نمی گذاشتیت که ندای هل من ناصر ینصرنی رهبر انقلاب بلند شود که
أین عمار
وقتی ندای این عمار رهبر انقلاب بلند می شود بسیج به چه دردی می خورد؟
بسیجی بودن با کارت عادی و فعال و ناصحین و ضابطین و ...میسر نمی شود.
فقط فکر گشت و عملیات و بگیر و ببندتان نباشید .
مقداری هم کارفرهنگی و بالا بردن بصیرت خودتان بد نیست .

--------------
ته نوشت:
1.منظور این نوشته کل سازمان بسیج نیست ، قسمتی از این سازمان مردم نهاد را هدف نشانه ی نوشته ی خود می دانم
2. ایده ی این نوشته با جمله ای به ذهنم خطور کرد ، که ناهی از منکر خود باید اشتهار به منکر نداشته باشد.
که همان خرما خورده نتوان منع رطب کرد

بسم الله
سلام
شعر اول از هوشنگ ابتهاج و دومی از جلیل صفربیگی به روایت + و +

زبان نگاه

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
 گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
 روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
 حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید
 همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست
 گو بهار دل و جان باش و خزان باش ، ارنه
 ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
 این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
 گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست
 نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
 هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست
 سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر
 وه ازین آتش روشن که به جان من و توست

و
ما با دلمان هنوز مشکل داریم
صد سنگ بزرگ در مقابل داریم
معشوق خودش می برد و می دوزد
انگار نه انگار که ما دل داریم

بسم الله
سلام

امشب بصورت خیلی اتفاقی با شعرهای اکبر اکسیر آشنا شدم ،
شعر های قشنگی داره :

درباره اکبر اکسیر در ویکی پدیا
وبلاگ پسته لال (حمایت از اکبر اکسیر و شعر فرانو)
وبلاگ دوست دارم با تو باشم
گفتگوی ویژه رادیو ساکی
سایت سوره مهر

بسم الله
سلام

خیلی وقته که کتاب خواندن را به تماشای تلویزیون ترجیح می دم.
اما دیشب به اصرار یکی از دوستان فیلم کمپانی را از شبکه سه دیدم
تصویر تلویزیون می نویسه تل آویوو - اسرائیل دوبلر محترم زحمت می کشند و می گویند :
تل آویوو - فلسطین اشغالی
این هم از رسم امانتداری در ترجمه

بسم الله ، الحمدلله
سلام

بالاخره اینجا هم اومد

بارون

بسم الله
سلام

همه ی اطرافیانم به این باور رسیده اند که "من" می روم
اما خودم هنوز نه.

بسم الله
بعد از مدتها دیشب با دوستان رفتیم در دامن طبیعت ،‏ تا الآن داشتم به این فکر می کردم که اینها چرا هیچ تغییری ، رشدی و... پیدا نمی کنن؟؟؟!!!

البته مختصر مقداری هم خودم را مورد بررسی قرار دادم: دیدم نه ،‏واقعاً‏ از بعضی جهات پیشرفت کردم (بماند که از خیلی جهات بیشتر پسرفت هم کرده ام )

همین ،‏آمادیم خودمان را به رخ بکشیم.

اگه بد نوشتم عذرخواهی می کنم ،‏چون تازه الآن رسیدم خونه . دیشب هم نتونستیم درست بخوابیم.
تموم

بسم الله
سلام
ممنون
عیدتون مبارک
ولادت امام رضا(علیه السلام) به همه مبارک باشه.

موضوع: مدح امام رضا (علیه السلام)
شاعر: آقای رحمان نوازنی
قالب: غزل

قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره می زنند . . . مریضی شفا گرفت 

دیدی که سنگ در دل آیینه آب شد
دیدی که آب حاجت آیینه را گرفت

خورشید و آمد و به ضریح تو سجده کرد
اینجا برای صبح خودش روشنا گرفت

پیغمبری رسید و در این صحن پر ز نور
در هر رواق خلوت غار حرا گرفت

از آن طرف فرشته ای از آسمان رسید
پروانه وار گشت و سلام مرا گرفت

زیر پرش نهاد و به سمت خدا پرید
تقدیم حق نمود و سپس ارتقا گرفت

چشمی کنار این همه باور نشست و بعد
عکسی به یادگار از این صحنه ها گرفت

دارم قدم قدم به تو نزدیک می شوم
شعرم تمام فاصله ها را فرا گرفت

دارم به سمت پنجره فولاد می روم
جایی که دل شکست و مریضی شفا گرفت

بسم الله
سلام
عیدتون مبارک

می گفت : سیو همان سیب است با همان طراوت و شادابی
و هر سال به نیمه ی ماه رمضان که می رسم یاد حرف دوستی می افتم که می گفت :
گاب همان گاو است با همان طراوت و شادابی.
هیچ فرقی با بیست روز پیش نکرده ام. http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/131.gif